هاله ( اورا ) چیست ؟

ديدن نورهاي مختلف در کنار انسان که در فيلم هاي ماورايي و معنوي به تازگي باب شده است نه از اين روست که بخواهند به طريقي مفاهيم بلندي معنوي را به مخاطب ديداري منتقل کنند و يا ضرورتي که فيلم سازان وادار به فريب و نيرنگ نموده باشد چنان که براي بيان غم و اندوه سيلي از آسمان راه مي اندازند و فضا را مه آلود و باراني مي نمايند، بلکه وجود اين نورهاي رنگي متفاوت در پيرامون نه تنها انسان بلکه هر جانداري امري طبيعي است ، چنان که تصويري حيواني اين انوار نيز امري درست و علمي است.
دانشمندان دريافتند که جسم انساني با ميداني از نور احاطه شده که در فارسي از آن به هاله انساني تعبير مي شود و در انگليسي از آن به( اورا) ياد مي شود. نقاشي هاله اي از نور سپيد در اطراف پيامبران و اولياي الهي نيز برخاسته از اين واقعيت است .
در فصل هفدهم کتاب مرصاد العباد با عنوان مشاهدات انوار و مراتب آن مي خوانيم: و اما الوان انوار در هر مقام آن انوار که مشاهده افتد، رنگي ديگر دارد بر حسب آن مقام. چنان که در مقام لوامگي نفس ، نوري ازرق پديد آيد... و چون ظلمت نفس کم تر شود و نور روح زيادت گردد ، نوري سرخ مشاهده شود و چون نور روح غلبه گيرد نوري زرد پديد آيد و چون ظلمت نفس نماند نوري سفيد پديد آيد و چون نور روح با صفاي دل امتزاج گيرد ، نوري سبز پديد آيد و چون دل تمام صافي شود نوري چون نور خورشيد با شعاع پديد آيد.

رنگ هاله انساني برخاسته از طيف نور سفيد است يعني يکي از رنگ هاي رنگين کمان از قرمز تا بنفش . همه رنگ ها در هاله کم و بيش وجود دارند ولي يکي از رنگ ها غالب است که رنگ اصلي هاله است . رنگ هاي مختلف هاله نشان دهنده خصوصيات مختلف انساني هستند.

شواهد علمي نشان مي دهد که هاله افراد معمولي يک رنگ شفاف يا آبي مايل به بنفش دارد که ضخامت حدود نيم تا سه سانتي متر از سطح پوست به خارج امتداد دارد. احساسات منفي مي توانند رنگ هاله را تغيير دهند؛ مثلا خشم مي تواند رنگ قرمز کدر به هاله دهد. در مقابل ترس باعث ايجاد رنگ سفيد مايل به خاکستري و حسادت منجر به رنگ سبز لجني در هاله مي شود. غم و اندوه معمولا با رنگ خاکستري تيره در هاله مشخص است. مصرف مواد مخدر و الکل مي توانند رنگ طبيعي هاله را مخدوش کنند و باعث تيرگي و کدورت آن شوند . ديدن اين رنگ ها شايد تاکنون محدود به روشن بينان و افرادي بود که در اين زمينه استعداد داشتند ولي در حال حاضر با وجود فناوري هايي مثل دوربين کرليان قابل ثبت هستند. فيزيکدان لهستاني ياکوب يوديکو ناريکويچ برنده جايزه نوبل پيش از انقلاب روسيه 1917 موفق به ابداع عکاسي با استفاده از شارژ الکتريکي با ولتاژ و بسامد بالا به جاي نور شد و توانست از انرژي و نور برخاسته از موجودات زنده عکس تهيه کند. سال 1939 سيمون کرليان روش عکس برداري ياکوب را ادمه داد که منجر به ساخت دروبين ها و عينک هايي به نام کرليان شد که با آن مي توان هاله انرژي و حرارت موجودات زنده از جمله انسان را مشاهده کرد. وي اتفاقي متوجه شد که اگر يک شي در مقابل ميدان الکتريکي با ولتاژ بالا قرار گيرد، تصويري از آن تشکيل مي شود. اين تصوير شبيه يک هاله رنگي است و کرليان ادعا مي کرد تصويري از هاله انساني است که اطراف هر موجود زنده وجود دارد. او تصاويري با دروبين خود گرفت که اين تصاوير تهيه شده تا سال 1960 به صورت محرمانه در شوروي سابق نگه داري مي شد.
البته سابقه جستجوهاي علمي در زمينه هاله انسان به سال ها قبل بر مي گردد. سال 1873 فردي به نام ادوين بابيت که نماينده ايالت نيوجرسي در آمريکا بود، مقاله اي را با عنوان اصول نور و رنگ منتشر کرد. او براي چندين هفته در يک اتاق تاريک اقامت کرد و پس از اين که بيرون آمد ، متوجه شد مي تواند هاله اي اطراف اشخاص را با دقت زيادي ببنيد . اگر به خاطر نقاشي هاي دقيقي که وي از اين هاله ها ترسيم کرده نبود. برخي تصور مي کردند وي دچار توهمات بينايي شده است. در حال حاضر دانشمندان معتقدند تصاوير و رنگ هايي که بابيت مي ديد با امواج مغزي که در فيبرهاي بين نيم کره اي کورپوس کالوزوم ( که ميان دو نيم کره قرار دارد) جريان مي يابد، مرتبط است.

هم چنين عارفان و روشن بينان معتقدند در وجود هر يک انسان، حيواني نهفته است. اين حيوان چون به صورت پيکره نوري است ، در افرادي که خصوصيات انساني در آن ها متجلي است ممکن است به صورت يک حيوان کوچک در قسمتي از هاله در سمت چپ نزديک پاها ديده شود، ولي آن گاه که صفات حيواني بر او غلبه مي کند اين ميدان انرژي تقويت مي شود و به هاله فرد، ظاهر حيواني بزرگ را مي دهد . هر انساني با توجه به شخصيت خود حيوان بزرگ را مي دهد. هر انساني با توجه به شخصيت خود حيوان خاصي را در خود حمل مي کند . عرفا اين پديده را از دير باز مي شناختند ؛ زيرا قادر به رويت آن بودند ، حيوان درون را مي توان در نقاشي هاي مدرن از جمله آثار نقاشان سور رئاليست مشاهده کرد. در بسياري از اين نقاشي ها تصاوير انسان با سر شغال و گرگ با پاهاي سم دار ديده مي شود.

برخي با استدلال به اين که سنگ و ديگر جمادات نيز چنين انرژي اي را دارا مي باشند، معتقدند که آن نوعي ميدان حرارتي است نه هاله زيستي و حياتي.
به هر حال هر جسمي اعم از زنده و غير زنده داراي نوعي ميدان انرژي در اطراف خود است که البته آزمايش نشان مي دهد که اين انرژي در اطراف موجود زنده بيشتر است.
در نوشته هاي کارلوس کاستاندا از اين مسايل بسيار مي توان يافت. در کتب عرفاني و صوفيان بلکه حتي در روايات مي توان نشانه هايي از تاثير سنگ ها در انسان و هاله او يافت. پوشيدن زر براي زنان و حرمت آن براي مردان و نيز استحباب پوشش نقره براي مردان به تاثير گذاري اين اشيا بر انسان ارتباط داده شده است.

به هرحال اين هاله و انرژي تحت تاثير عوامل بيروني و دروني به شکل و رنگ هاي متنوع و متعددي در مي آيد . در آزمايشي به گياهي ماده سمي تزريق شده و از هاله آن پيش و پس از تزريق عکس برداي شد. در اثر تزريق ماده سمي ، هاله انرژي گياه شروع به تغيير کرد و پس از 48 ساعت تغييرات فيزيکي گياه نيز آغاز و گياه پژمرده شد. در حال حاضر با دستگاه جي وي دي مي توان بمياري يک فرد را پيش از يک ماه پيش بيني کرد.
عوامل تاثير گذار بر هاله انساني عبارتند از دعا ، زمزمه با اذکار مقدس ، صداهاي ناهنجار و مانند آن . تاثير مخرب برخي از شب ها مانند ماه در عقرب بودن و يا سنگ هاي مختلف چون زر و سيم و عقيق نشان مي دهد که برخي از آن ها براي انسان و هاله نوراني مفيد و يا مخرب است.

«حتي تفکر ديگران درباره انسان و يا نوع نفکر آدمي مثل حسادت و کينه و خشم نيز در اين هاله تاثير مي گذارد»